داستان صوتی 2 - سطح مبتدی

جک
Jack

راهنمای مطالعه

برای کسب بهترین نتیجه ابتدا یک بار داستان رو بدون مشاهده متن گوش کنین. برای بار دوم همزمان با گوش کردن به داستان متن انگلیسی رو مطالعه کنین. نهایتا در صورت نیاز به ترجمه فارسی مراجعه کنین. در انتهای صفحه معنی کلمات این داستان به تفکیک ذکر شده.

متن انگلیسی داستان

John walks into a pet store. He wants to get a pet. Maybe a cat or a dog. John is not sure. He wants to talk to a sales clerk about it.

“Hello!”, somebody yells.

John looks around him, but he doesn’t see anybody. There are a lot of animals in the store; dogs, cats, rabbits, birds, fish. There are also turtles and snakes. But John doesn’t see any people. So, who is speaking?

Then a sales clerk comes. “Good morning”, he says. “Can I help you, sir?”.

“Yes, please. I want to get a pet”, John says. “I feel lonely sometimes. You know? I want a friend”.

“Well,” the clerk says. “Dogs are usually good friends. I can sell you a Labrador. This one costs $1,000. Cats are also good friends. I can sell you a Persian cat. This one costs $500. And if you are too busy, I can sell you a gold fish. This one costs $100”.

“Hello!”, somebody yells.

“Who is that talking?”, John asks.

The sales clerk smiles. “That’s Jack the parrot over there”.

John looks at the parrot. It is a big parrot. It is red, green and blue.

“Are parrots good friends?”, John asks.

“Well”, the sales clerk says. “They can be”.

“How much is the parrot?”, John asks.

“This parrot is free. Take him if you want.”

John takes the parrot. He brings him home. He can’t understand why the parrot was free. He is so beautiful, and he can speak!

John wakes up in the middle of the night. He hears his alarm clock. He gets up and looks at his alarm clock. It’s 3:30 in the morning. He doesn’t understand. He set his alarm clock for 6:30. Then he hears the alarm clock again. But the sound is not coming from his alarm clock. It’s Jack.

“Hello!”, Jack yells. “Good morning, John!”.

“Good morning, Jack”, John says.

Now he understands why Jack was free. He is a little joker. He can imitate the alarm clock. John is not very happy about this, but he can’t say he feels lonely.

ترجمه فارسی

جان وارد یک فروشگاه حیوانات خانگی میشه. او میخواد یک حیوان خانگی بگیره. شاید یک گربه یا یک سگ. جان مطمئن نیست. او میخواد در این مورد با یک فروشنده صحبت کنه.

یکی فریاد میزنه “سلام!”

جان به اطرافش نگاه میکنه، اما کسی رو نمیبینه. حیوانات زیادی در فروشگاه هستن. سگ، گربه، خرگوش، پرنده، ماهی. لاک پشت و مار هم وجود داره. اما جان هیچ کسی رو نمیبینه. پس چه کسی داره حرف میزنه؟

سپس یک فروشنده میاد. او میگه “صبح بخیر. میتونم کمکتون کنم، قربان؟”

جان میگه “بله، لطفا. من میخوام یک حیوان خانگی بگیرم. من گاهی اوقات احساس تنهایی میکنم. میدونی چیه؟ من یک دوست میخوام.”

فروشنده میگه “خب، سگ ها معمولا دوستان خوبی هستن. من میتونم به شما یک لابرادور بفروشم. این یکی 1000 دلار قیمت داره. گربه ها هم دوستان خوبی هستن. من میتونم یک گربه ایرانی به شما بفروشم. این یکی 500 دلار قیمت داره. و اگر خیلی سرت شلوغه، میتونم یک ماهی قرمز به شما بفروشم. قیمت این یکی 100 دلار هست.”

یکی فریاد میزنه “سلام!”

جان میپرسه “اون کیه داره صحبت میکنه؟”

فروشنده لبخند میزنه. “اون جکِ طوطی هست، اونجا.”

جان به طوطی نگاه میکنه. طوطی بزرگیه. اون به رنگ قرمز، سبز و آبی هست.

جان میپرسه “طوطی ها دوستان خوبی هستن؟”

فروشنده میگه “خب، میتونن باشن.”

جان میپرسه “قیمت طوطی چقدره؟”

“این طوطی مجانیه. اگر میخوای اون رو ببر.”

جان طوطی رو میگیره. اون رو به خانه میاره. او نمیتونه درک کنه چرا طوطی مجانی بود. اون خیلی زیباست و میتونه صحبت کنه!

جان نیمه های شب از خواب بیدار میشه. صدای زنگ ساعتش رو میشنوه. بلند میشه و به ساعت زنگ دارش نگاه میکنه. ساعت 3:30 صبحه. او متوجه نمیشه. ساعت زنگ دارش رو روی 6:30 تنظیم کرده. بعد دوباره زنگ ساعت رو میشنوه. اما صدا از ساعت زنگ دارش نمیاد. اون جک هست.

جک فریاد میزنه “سلام! صبح بخیر جان!”

جان میگه “صبح بخیر جک.”

حالا میفهمه چرا جک مجانی بود. اون کمی شوخ طبع هست. اون میتونه صدای زنگ ساعت رو تقلید کنه. جان از این موضوع خیلی خوشحال نیست، اما نمیتونه بگه احساس تنهایی میکنه.

لیست کلمات